*نمایی از منزل آیتالله حائری یزدی
منزل آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی در مرکز بافت قدیم شهر قم که به محله حاج عسکرخان معروف است واقع شده و کوچه دسترس به آن همان کوچه آیت الله بروجردی یا تکیه آقا سید حسن است، در کوچه فوق علاوه بر خانه آیت الله حاج شیخ عبدالکریم منزل علمای طراز اول دیگر همچون آیتالله بروجردی و آیتالله گلپایگانی واقع است.
با توجه به فرم ساختمانی، مصالح به کار رفته و کسب اطلاع از تولیت آن بنای ساختمان متعلق به دو نسل پیش و با قدمتی نزدیک به 120 سال متعلق به اواخر دوره قاجاریه است، ورودی بنا شامل سر دری کوتاه با طاق قوسی به سبک رومی آجر است که از طریق پاگرد به حیاط مرکزی (میانسرا) ارتباط مییابد.
* اجازه اجتهاد آیتالله حائری
متن اجازهنامه:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و افضل صلواته و اشرف تحیاته علی سید رسله محمد و آله المعصومین المطهرین و بعد فإن الجناب العالم العامل و الفاضل الکامل جامع الفضائل و المکارم القلبیّة حاوی الکمالات و المفاخر العلمیة و العملیة سید العلماء الأعلام شمس الظلام مروّج الأحکام ثقة الإسلام السید السند المعتمد السید میرزا الکاشی أدام الله توفیقه و کثّر فی الأفاضل أمثاله قد اشتغل بتحصیل العلوم الدینیة و المعارف الشرعیة مدةً و صرف فیها من عمره الشریف برهة بالجدّ و التدقیق و الإتقان و التحقیق حتی صار خبیراً بمهمات المسائل الفقهیة و الأصولیة و أخذها عن أدلتها الشرعیّة و حاز مرتبة الاجتهاد و منّ الله به علی العباد و دخل فی زمرة العلماء الأجلّة الأعلام و الفقهاء المجتهدین الکرام فلیعرف قدر هذه النعمة الجسیمة و العطیة الفخیمة ولیغتنم إخواننا المؤمنون من وجوده الشریف و یبالغون فی تعظیمه و تکریمه و یستضیئوا بأنوار علومه و أسأل الله تعالی أن یجعله علَماً لعباده و مناراً فی بلاده و یشیّد به الدین و یجعله من حماة شرع سید المرسلین و أسأله أن لا ینسانی عن الدعوات الصالحات فی جمیع الحالات کتبه الأحقر محمد الحسینی الکوه کمری التبریزی فی العاشر من صفر1352
صحیح است آنچه را مرقوم فرمودند الأحقر عبدالکریم الحائری
*تشییع با شکوه همزاه با حضور زنان محجبه
سرانجام آیتالله حائری یزدی در 17 ذیقعده 1355نزدیک غروب دیده از جهان فرو بست، پاسبانها از شهربانی به منزل آیتالله حائری آمدند و اصرار داشتند که همان شب دفن شود، علما و مراجع وقت با مهارت خاص مانع شدند، فردای آن روز، صبح زود مأمورین نظمیه به منزل آقا آمدند که هر چه زودتر جنازه را دفن کنند، امّا علما به بهانههای مختلف مانند نبودن کفن، غیبت فلان آقا و … تشییع را تا نزدیک ظهر به تعویق انداختند.
کل شهر قم با خبر شدند، از روستاهای اطراف نیز آمدند، حتی زنان عزلتنشین که از ترس کشف حجاب نمیتوانستند بیرون بیایند با حجاب کامل همراه سایر اقشار مردم در تشییع و عزاداری شرکت کردند، جنازه در میان ناله و سر و سینه زدن مردان و زنان، در زمانی که هرگونه عزاداری ممنوع بود تشییع شد و در مسجد بالاسر ـ که محل تدریس و نمازش بود ـ دفن شد.